حضرت محمد(صلی الله علیه و آله و سلم) و رويارويي با اشرافيگري (1)
حضرت محمد(صلی الله علیه و آله و سلم) و رويارويي با اشرافيگري (1)
رفاهطلبي و اشرافيگري به عنوان آسيبي اجتماعي هر گاه فرد يا بخشي از جامعه را فرا گيرد، مانند ويروسي خطرناك، خيلي زود به ساير قشرها و طبقات اجتماعي منتقل شده و سلامت جامعه بشري را تهديد ميكند. رهبران ديني و جامعه شناسان، اين آسيب اجتماعي را در جوامع مختلف بررسي كردهاند. شيوه حضرت محمدصلي الله عليه وآله به عنوان رهبري كه مديريت كلان جامعه را عهدهدار بود، الگوي خوبي است براي: 1- شناسايي خصيصه رفاهطلبي و اشرافيگري در انسانها و جامعههاي بشري، 2- پيشگيري از ظهور روحيه اشرافي با شناخت نشانههاي آن و 3- مقابله و درمان آن بر اساس روشهاي آن حضرت، كه براي جوامع امروزي نيز راهگشاست.
مقدمه
در اين نوشته ، با استفاده از «نظريه طبقه مرفه» كه اشراف و طبقه مرفه جامعه را توصيف كرده ، شاخصترين اعمال اشرافي شناسايي شده و با تطبيق آن بر اعمال اشراف دوره پيامبرصلي الله عليه وآله، شيوه برخورد ايشان با اشراف و طبقه مرفه بررسي شده است.
ويژگي اشراف
چشم و همچشمي مالي
اعضاي جامعه به آنها را بر اساس الگو گرفتن از شيوه زندگي اشراف و نگاه منزلتي جامعه ترسيم كردهاند.
نمونههايي از صدر اسلام
وقتي كه پيامبرصلي الله عليه وآله تصميم گرفت خراش بن اميه كعبي را كه جايگاه اجتماعي بالايي نداشت ، براي گفت و گو با اشراف قريش بفرستد، خراش از پيامبر صلي الله عليه وآله خواست كه مردي بلند مرتبهتر از او را اعزام كند. برخي از اشراف قريش حتي به خود اجازه ميدادند كه خراش بن اميه، مأمور رسول اللَّهصلي الله عليه وآله را بكشند. عمر بن خطاب هم از رفتن پيش اشراف قريش امتناع كرد و عثمان بن عفان را كه به قول عمر ، او در مكه گراميتر و داراي خويشاوندان بيشتري بود، معرفي كرد. اشراف قريش، عثمان را به دليل برخورداري از شرافت خانوادگي و ثروت پذيرفتند و با او به گرمي رفتار كردند.
عمر بن خطاب با استناد به ارزشهاي جاهلي و چشم و همچشمي قبيلهاي ، صلح حديبيه را برنميتافت و آن را خواري دين ميانگاشت ، حتي در حقانيت دين اسلام و رسول خدا ترديد ميكرد. هم چنين اسيد بن حضير و سعد بن عباده كه از اشراف مدينه بودند ، با همين نگرش ، صلحنامه را باج دادن به قريش تفسير ميكردند.
يهوديان خيبر كه از اشراف مشهور و قدرتمند منطقه بودند با توجه به جايگاه و مقام خود در ميان قبيلهها، گمان نميكردند كه پيامبر صلي الله عليه وآله با آنها بجنگد، چرا كه آنها حصارهاي بسيار بلند و اسلحه فراوان و نيروي زيادي داشتند. يهوديان مدينه هم بر اين باور بودند كه خيبر دژهاي مرتفع بر قلعه كوهها و آب فراوان و دائمي دارد و در آن هزار زرهپوش حضور دارند ، از اين رو، مسلمانان نميتوانند آن را فتح كنند. قريش و عموم اعراب با آگاهي از زيادي شمار يهوديان و اسلحه و استحكام دژهاي خيبر و آمادگي آنها، پيروزي خيبريان را قطعي ميدانستند.
واكنش اشراف قريش به بانگ اذان بلال بر پشت بام كعبه نشان ميدهد كه مراتب منزلتي آن چنان بين اشراف نهادينه شده بود كه افرادي، مانند عكرمه بن ابي جهل، صفوان بن اميه، خالد بن اسيد، سهيل بن عمرو و ساير اشراف نميتوانستند حضور فردي - به زعم خودشان - دون پايه را در جايگاه تحمّل كنند. آنان عصبانيتشان را از ناديده انگاشتن و رعايت نشدن سلسله مراتب منزلتي، در سخنان خود يا با پوشاندن چهره نشان ميدادند. قبيله هوازن خود را افرادي كارآزموده و جنگجو ميدانستند. صفوان بن اميه در جنگ حنين ميگفت: اگر قرار باشد بنده باشم ارباب قرشي نزد من دوست داشتنيتر از ارباب هوازني است.
راهكارهاي حضرت محمدصلي الله عليه وآله براي رفع چشم و همچشمي مالي
1. جايگزين كردن فرهنگ برادري و اخوت ديني به جاي ارزشهاي منزلتي و قبيلهاي؛ پيامبر صلي الله عليه وآله در سخنراني پيش از جنگ اُحد فرمودند: « هر مؤمني نسبت به مومنان ديگر، چون سر نسبت به پيكر است كه چون به درد آيد ، همه بدن به درد ميآيد». مصعب بن عُمير تحت تأثير همين تفكر به محرز بن نضله كه ابو عزيز بن عمير ، برادر پدر و مادري مصعب را در جنگ بدر به اسارت درآورده بود ، سفارش كرد كه مادرش ثروتمند است و فديه خوبي ميتواند از او بگيرد. همچنين مصعب، در مقابل اعتراض برادرش ابو عزيز گفت: محرز، به جاي تو، برادر من است. اين در محيطي است كه كمي پيشتر (در دوران جاهلي) « قانون ثار» اجرا ميشد و هيچ قرشي يا مكي، اهالي يثرب را هم شأن و برادر خود نميخواند.
2. پيامبرصلي الله عليه وآله و خانوادهاش با ساير افراد جامعه تفاوتي نداشتند؛ در حديبيه وقتي هدايا بين مردم تقسيم شد پيامبر و همسرش ام سلمه، همانند ديگران سهم بردند.
3. در جامعهاي كه غنيمتجويي ارزش آفرين بود ، تقسيم غنيمتها به طور مساوي و قرار دادن سهم براي كساني كه به دليلهاي موجه در جنگ حضور نداشتند و برگرداندن اموال به ناحق گرفته شده به صاحبان آن، ميتوانست از اهميت غنيمتجويي بكاهد؛ عمرو بن اميه ، دو نفر از يهوديان بنيعامر را كه پيامبر به آنها امان داده بود كشت و رسول خداصلي الله عليه وآله وسايل جنگي و لباسهاي آنها را همراه خون بهايشان فرستاد.
4. پايبندي به پيمان؛ يكي از ويژگيهاي اشراف اين است كه هر گاه مقام و منزلت طرف قرارداد آنها پايينتر باشد يا آن پيمان، منافع آنها را در معرض خطر قرار دهد، آن پيمان را به طور يك جانبه نقض كنند. پيامبر صلي الله عليه وآله براي از بين بردن اين خصيصه، اين گونه عمل كرد؛ هنگامي كه يهوديان و منافقان بعد از شكست مسلمانان در جنگ اُحد به تضعيف روحيه آنان پرداختند، عمر بن خطاب اجازه خواست آنها را بكشد، ولي رسول خداصلي الله عليه وآله نپذيرفت و فرمود: «يهوديان در ذمه ما هستند و من ايشان را بيهوده نميكشم. من از كشتن بيهوده كساني كه شهادت به يگانگي خدا و پيامبري من ميدهند نهي شدهام».
5. جايگزين كردن ارزشهاي معنوي به جاي ارزشهاي مادي؛ پيامبرصلي الله عليه وآله اسيراني كه توانايي پرداخت فديه نداشتند بدون دريافت فديه آزاد ميكردند ، از جمله آنها عبيد بن عمرو بن علقمه ، سائب بن عبيد و ابو عزّه عمرو بن عبداللَّه بن وهب بودند. پيامبرصلي الله عليه وآله اسيراني كه قرعه به ايشان تعلق گرفت در ازاي آزادي يكي از مسلمانان آزاد كردند مانند عمرو بن ابو سفيان ، از اسيران جنگ بدر كه در ازاء آزادي سعد بن نعمان بن اكال آزاد شد ، ولي از ثروتمندان فديه خودشان و بستگانشان را گرفت؛ عباس عموي پيامبر مجبور شد فديه خود و پسران برادرش را بدهد.
6. توجه به تواناييهاي فردي و دينداري در انتصابها به جاي طايفهگرايي و در نظر گرفتن مراتب منزلتي يا دارايي اشخاص؛
7. كوشش در جهت فقرزدايي و كم كردن فاصله فقير و غني و دگرگون كردن معيارهاي ارزش انسانها؛ حضرت محمد صلي الله عليه وآله تقوا و علم را نشانه برتري ميدانست.
معيار ارجمندي و اعتبار چشم و همچشمي مالي
روش طبقه مرفه حضور در جنگ و به دست آوردن غنيمت؛ دادن هزينه جنگ؛ داشتن منصبهايي،مانند: فرماندهي، سقايت، پردهداري، رفادت، رياست ندوه، انحصار تجارت، داشتن اسلحه جنگي و حصار و قلعههاي مستحكم، افراد قبيله قريش و قبايل معتبر از منزلت و مقام بالايي برخوردار بودند. يهوديان چون از بنياسراييل بودند خود را برتر ميدانستند؛ برخورداري از تخصص در مسائل جنگي كه يهوديان، قبيله ثقيف و هوازن، مسيحيان نجران، يمنيان، حبشيان از آن برخوردار بودند.
سيره پيامبر اكرم صلي الله عليه وآله تقسيم غنايم به طور مساوي بين قوي و ضعيف، اختصاص سهمي از غنايم به بردگان حاضر در جنگ و افرادي كه به دليل موجه در جنگ حضور نداشتند، در انتصابها توجه به تواناييهاي فردي و دينداري، خودداري از طايفه گرايي، اهتمام به كارهاي توليدي و فقرزدايي از جامعه، ترويج فرهنگ اخوت و برادري، جايگزين كردن ارزشهاي معنوي به جاي ارزشهاي مادي، توجه به مصلحت جامعه و فرد.
آيات قرآن آياتي كه اشاره به اين ويژگيها دارد
حشر / 2. آياتي كه ويژگي كفار، منافقان، متكبران، دنياپرستان را توصيف ميكند. آياتي كه درباره تقسيم غنايم؛ ويژگي مؤمنان و جامعه اسلامي ميباشد. آياتي كه خداوند را مالك همه چيز معرفي ميكند و اين دنيا و ارزشهاي دنيوي را در مقابل آخرت و ارزشهاي اخروي ناچيز ميشمارد.
تنآسايي تظاهري
نمونههايي از صدر اسلام
اقدامات رسول خدا صلي الله عليه وآله براي مقابله با تنآسايي
1. آن حضرتصلي الله عليه وآله منصبهاي بزرگي ، چون امارت ، رياست ، فرماندهي و سرپرستي امور اقتصادي را به اشراف و خويشاوندان ثروتمند خود و به كساني كه روحيات اشرافي و نگاه منزلتي داشتند ، نداد؛ عباس عموي پيامبر و ربيعه بن حارث پسران خود (فضل و عبدالمطلب) را نزد پيامبر فرستادند تا آنها را متصدي صدقات فرمايد ، ولي پيامبرصلي الله عليه وآله نپذيرفت. عباس عموي پيامبر صلي الله عليه وآله از ايشان خواست كه منصب كليدداري و سقايت را به او وا گذارد. پيامبر صلي الله عليه وآله در پاسخ فرمودند: «كاري را به شما وا ميگذارم كه متحمل هزينهاي شويد نه اين كه از آن درآمد كسب كنيد».
2. ترويج و توسعه كارهاي توليدي و عمراني، گسترش عدالت و توجه به مالكيت فردي و جمعي؛ پيامبر اكرم صلي الله عليه وآله در مقام حاكم جامعه اسلامي، به كارهاي توليدي ميپرداخت. ايشان براي ترغيب مسلمانان، شخصاً با انجام كارهايي، مانند كلنگ زدن و جا به جا كردن خاكها و ... با آنها در حفر خندق همكاري ميكرد.
هديه رسول اللَّه صلي الله عليه وآله به افراد، مخصوصاً كساني كه روحيه اشرافي داشتند، زمين بايري بود كه بايد به دست آن شخص آباد ميشد. پيامبر صلي الله عليه وآله به حسان بن ثابت انصاري شاعر كه در رفتار و اشعار او روحيه اشرافي و نگاه منزلتي وجود داشت به سبب عفو صفوان بن معطّل، زمين بايري واگذار كرد تا آباد كند. محمد بن مسلمه كه در برخي از جنگها فرمانده بود از پيامبر خواست كه محوطه گور برادرش را تيول او قرار دهد. پيامبر صلي الله عليه وآله به او فرمود: «به اندازه يك تاخت اسب مال توست و اگر در آنجا زراعت كردي به اندازه دو تاخت اسب براي تو باشد». پيامبر صلي الله عليه وآله به دست خود مسجدي در ليّه ساخت در حالي كه يارانش براي آن حضرت سنگ ميآوردند. آن حضرت صلي الله عليه وآله در سخنراني قبل از جنگ اُحد فرمودند: «هيچ كس نميميرد مگر اين كه به آنچه روزي اوست برسد... در طلب روزي خود به گونهاي پسنديده اقدام كنيد... خدا براي شما حلال و حرام را بيان نمود... هر كسي امور ناپسند را ترك كند آبرو و دين خود را حفظ كرده است».
معيار ارجمندي و اعتبار تظاهر به تن آسايي
روش طبقه مرفه تلاش اشراف خويشاوند پيامبر، همچون عباس براي تصدي مناصبي، مانند امارت، فرماندهي و سرپرستي جمعآوري زكات؛ روحيه رياستطلبي در افرادي، مانند: ابوسفيان، خالد بن وليد.
منبع: فصلنامه تاريخ اسلام، شماره 22
/م
{{Fullname}} {{Creationdate}}
{{Body}}